کد مطلب:327957 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:309

تحریف کنندگان معارف دین از دیدگاه علی علیه السلام
امام علی علیه السلام كسانی را كه در صدد تحریف حقایق دین و افساد فرهنگ دینی مردم هستند، جاهلان عالم نما می خواند. حضرت می فرمایند: و آخر قد تسمی عالما لیس به؛ در مقابل پیروان راستین -نهج البلاغه، خطبه 86. ی قرآن، گروه دیگری هستند كه گاه در میان جامعه عالم و دانشمند تلقی می شوند، در حالی كه از علم بهره ای ندارند. اینان با سوء استفاده از عناوین عاریتی و بدون واقعیت، مردم را گم راه می كنند. ممكن است این سوال برای خوانندگان مطرح شود كه پس آنچه اینان با نام مطالب علمی و دینی بیان می كنند، چیست؟ آنان كه خود، سخنان خویش را فهم و برداشت از دین و قرآن بیان می كنند. حضرت علی علیه السلام در جواب می فرمایند: فاقتبس جهائل من جهال؛ اینان آنچه را با نام مطالب علمی و-همان.

ی برداشت های خود از دین بیان می كنند و به بهانه قرائت های مختلف از دین در صدد تحمیل عقاید باطل به دین بر می آیند جهالت هایی است كه از انسان های جاهل و نادان دیگری گرفته اند و به اسم معارف دینی و مطالب علمی بیان می كنند. شاید شما تعجب كنید كه چگونه ممكن است كسانی جهل و نادانی را از دیگری اقتباس كنند! اقتباس جهل و نادانی از دیگری یعنی چه؟! برای آن كه به اعجاز كلام حضرت واقف شویم و بر مسوولیت خود نسبت به روشنگری در مقابل منحرفان از حق بیش از پیش واقف گردیم، به نمونه ای از اقتباس جاهل های عالم نما از جهالت ها و نادانی های دیگران، كه امروزه با نام ره آوردهای علمی بیان می شود، اشاره می كنیم.

امروزه در غرب این تفكر فلسفی رواج دارد كه حصول علم برای انسان غیر ممكن است و بشر باید در همه چیز شك داشته باشد و هرگز به مطلبی یقین پیدا نكند. طرفداران این تفكر معتقدند اگر كسی بگوید من به مطلبی یقین دارم نشانه نفهمی و حماقت اوست، زیرا علم به چیزی ممكن نیست. آنان با افتخار به این شك و جهل خویش می گویند علامت علم و دانش و خردمندی این است كه انسان به هیچ مطلبی اعم از دینی و غیر دینی علم و یقین پیدا نكند. چنین سخنان سخیفی از حدود یكصد سال پیش در میان اروپاییان مطرح شده و قبل از آن نیز مبنای فكری شكاكان بوده است. امروزه در جامعه ما نیز كسانی با مبنا قرار دادن سخنان جاهلانه آنها در صددند تا با تشكیك در معتقدات دینی مردم، به بهانه این كه ما در هیچ زمینه ای نمی توانیم معرفت یقینی پیدا كنیم، آنها را در اعتقادات دینی خود سست كنند و به مقاصد و هواهای نفسانی خود جامه عمل بپوشانند. جالب آن كه آنها این سخنان را به اسم مطالب علمی بیان می كنند و انتظار دارند مردم فهیم و نكته سنج ما آنها را بپذیرند.

حضرت علی علیه السلام به وجود چنین انسان های شیطان صفت در طول تاریخ اشاره می كنند و می فرمایند:



فاقتبس جهائل من جهال و اضالیل من ضلال -نهج البلاغه، خطبه 86. ی



آنان از یك دسته گمراه و نادان مطالب جهالت آمیزی اقتباس می كنند و آنها را به اسم سخنان علمی بیان می كنند. سخن علمی آنها این است كه در همه چیز باید شك كرد و بشر نباید به چیزی علم و یقین پیدا كند! در امور دینی هر كس هر چه می فهمد، همان حق است! زیرا اصلا حق و باطل وجود ندارد! هیچ ملاكی برای حق و باطل، جز فهم شخصی هر كس وجود ندارد!



و نصب للناس اشراكا من حبائل غرور و قول زور -2و3 - نهج البلاغه، خطبه 86. ی



این دسته گمراه و نادان و این جاهلان عالم نما دام هایی از ریسمان های فریب و گفتار دروغ برای مردم گسترانیده اند و آنها را با گفتار و اعمال نادرست خود فریب می دهند.

قد حمل الكتاب علی آرائه اینان قرآن كریم را به رای خویش تفسیر و- ی آیات آن را بر اندیشه های خود حمل می كنند و حق را بر طبق خواهش ها و امیال نفسانی خود قرار می دهند.

آن گاه حضرت شیوه های تبلیغاتی این افراد را مورد توجه قرار می دهند و می فرمایند آنها برای جلب توجه مردم و جذب دیگران، مردم را از گناهان كبیره و پیامدهای سوء اعمال و رفتارشان ایمن می گردانند و هیبت و عظمت گناهان كبیره را در نظر مردم می شكنند و مردم را به انجام آنهإ؛ضض0گ تشویق می كنند و ارتكاب جرایم و معاصی را در نظر مردم بی اهمیت و آسان جلوه می دهند. اینان در واقع با این حرمت شكنی ها غیرت دینی و خداترسی را در مردم تضعیف می كنند. حضرت می فرمایند این افراد در بحث و گفتگو چنین اظهار می كنند كه ما از ارتكاب شبهات بر حذر هستیم و از گفتن سخنان و احكام مشكوك و مشتبه خودداری می كنیم؛ در حالی كه چون از احكام و موازین شرع و دین بی اطلاعند، در گرداب شبهات گرفتارند. در مقام سخن، چنین اظهار می كنند كه ما از بدعت ها و احكام خلاف دین كناره می گیریم، و حال آن كه در میان بدعت ها آرمیده اند و هر سخنی كه در باب دین مبتنی بر رای خویش می گویند، بدعت است. چنین انسان هایی هر چند به صورت انسانند لكن قلب و روح آنها قلب و روح حیوان است؛ چرا كه باب هدایت را نمی شناسند تا هدایت شوند و باب گمراهی و ضلالت را نیز نمی شناسند تا از آن بپرهیزند. این افراد مرده هایی در میان زنده ها هستند.

آن گاه حضرت مردم را مورد خطاب قرار می دهند و می فرمایند بعد از روشن شدن حق و باطل و شناختن طرفداران هر یك، و در حالی كه پرچم های حق برپاست و نشانه های آن آشكار و هویداست به كجا می روید؟! چرا در حالی كه صراط مستقیم هدایت و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله در میان شماست و می توانید از انوار هدایت ائمه علیهم السلام بهره مند شوید، خود را از علوم اهل بیت محروم كرده و حیران و سرگردانید؟

قرآن كریم با بیانی بسیار شدیدتر از بیان حضرت علی علیه السلام از این جاهلان عالم نما نام می برد و مردم را از فریب كاری آنها برحذر می دارد و می فرماید:



و كذلك جعلنا لكل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا و لو شاء ربك ما فعلوه فذرهم و ما یفترون -انعام، 112. ی



و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان های انس و جن برگماشتیم. بعضی از آنها به بعضی، برای فریب (یكدیگر)، سخنان آراسته القا می كنند؛ و اگر پروردگار تو می خواست چنین نمی كردند. پس آنان را با آنچه به دروغ می سازند واگذار.

دشمنان پیامبران و مخالفان هدایت الهی هر چند در ظاهر و به صورت، انسانند، لكن از آن جا كه تمام فعالیت های آنها نتیجه ای جز گمراه كردن دیگران و محصولی جز القای شبهات و در نتیجه تضعیف اعتقادات دینی مردم و مقابله با هدایت الهی ندارد قرآن آنها را شیاطین انس معرفی می كند و مردم را از پیروی آنها برحذر می دارد.



برخورد دنیا پرستان مسلمان نما با قرآن



كسانی كه از نظر ایمان به خدا و لوازم آن چندان قوی نیستند و آن طور كه شایسته و بایسته است ایمان در قلب و روح آنها رسوخ نكرده است، در مقام تعارض بین خواسته های نفسانی و خواسته خدا و ارزش های دینی، به دین و ارزش های دینی روی خوش نشان نمی دهند، و از نظر روحی متمایلند كه احكام و ارزش های دینی را طبق میل خود و در جهت هواهای نفسانی شان تفسیر و توجیه كنند. و اگر تفسیر دین و قرآن طبق هواهای نفسانی آنها مجاز باشد، برای این گروه بسیار خوشایند خواهد بود؛ چرا كه از یك طرف به خواهش های نفسانی خود رسیده اند و از طرف دیگر به ظاهر از رقبه اسلام خارج نشده اند و از مزایای مسلمان بودن در جامعه اسلامی بهره مند هستند. همچنین طبیعی است كسانی كه ایمان و تقوا در جان و روح آنها رسوخ نكرده است و چندان پای بند ارزش های دینی و احكام الهی نیستند نیز از چنین برداشت هایی از دین و قرآن استقبال كنند و از كسانی كه دین و قرآن و ارزش های دینی را طبق خواسته های نفسانی آنها تفسیر و توجیه می كنند پیروی نمایند و آنها را الگوی خود قرار دهند و از آنان تعریف و تمجید كنند. نیز طبیعتا چنین كسانی، با آن دسته از عالمان دینی كه قرآن و احكام را آن چنان كه هست و بدون در نظر گرفتن خوشایند و سلیقه افراد و مردم تفسیر و تبیین می كنند میانه خوبی ندارند.

با كمال تاسف امروزه شاهدیم كسانی به بهانه قرائت های مختلف از متون دینی در صددند تا به خواسته ها و امیال نفسانی خود رنگ دینی بزنند و برای رسیدن به اغراض دنیوی خود با دین خدا و قرآن كریم بازی می كنند.

حضرت علی علیه السلام با پیش بینی وضعیت مذكور، از غربت قرآن در زمان خود و در آخرالزمان شكوه می كند و می فرماید:



الی الله من معشر یعیشون جهالا یموتون ضلالا و لیس فیهم سلعه ابور من الكتاب اذا تلی حق تلاوته و لا سلعه انفق بیعا و لا اعلی ثمنا من الكتاب اذا حرف عن مواضعه -نهج البلاغه، خطبه 17. ی



از جمعیتی كه در جهالت زندگی می كنند و در ضلالت و گمراهی می میرند نزد خداوند شكوه می كنم. جمعیتی كه اگر قرآن در بین آنها بحق تفسیر شود، كسادترین كالا و بی مشتری ترین متاع است و اگر به رای تفسیر شود و از مواضع واقعی خودش تحریف گردد، از گران بهاترین و ارزشمندترین اشیاست.

همچنین آن حضرت درباره جایگاه قرآن و معارف دین در میان مردم آخرالزمان می فرمایند:



و انه سیاتی علیكم من بعدی زمان لیس فیه شی ء اخفی من الحق و لا اظهر من الباطل و لا اكثر من الكذب علی الله و رسوله ولیس عند اهل ذلك الزمان سلعه ابور من الكتاب اذا تلی حق تلاوته و لا انفق منه اذا حرف عن مواضعه و لا فی البلاد شی ء انكر من المعروف و لا اعرف من المنكر فقد نبذ الكتاب حملته و تناساه حفظته فالكتاب یومئذ و اهله طریدان منفیان و صاحبان مصطحبان فی طریق واحد لا یوویهما موو فالكتاب و اهله فی ذلك الزمان فی الناس و لیسا فیهم و لیسا معهم، لان الضلاله لا توافق الهدی و ان اجتمعا فاجتمع القوم علی الفرقه و افترقوا عن الجماعه كانهم ائمه الكتاب و لیس الكتاب امامهم. -نهج البلاغه، خطبه 147. ی



بسیار شایسته و ضروری است كه جامعه و مردم ما این پیشگویی های قرآن و نهج البلاغه درباره آیندگان و اوضاع و احوال دینی را مورد توجه قرار دهند و وضع فرهنگی حاكم بر جامعه خود را نیز مورد مطالعه قرار دهند و آن را با این پیش گویی ها مقایسه نمایند تا خدای ناكرده اگر وضعیت دینی جامعه را در جهت نامطلوب می بینند، احساس خطر كنند و در صدد اصلاح فرهنگ دینی جامعه برآیند. مردم در هر زمان باید با تبعیت و پیروی از ولی فقیه و علما و بزرگان دینی در صدد حفظ و حراست از مرزهای عقیدتی و ارزش های دینی خود باشند و با الگو قرار دادن قرآن، خود را از فتنه های آخرالزمان در امان بدارند و از این كه مصداق چنین پیشگویی هایی قرار بگیرند نگران و برحذر باشند. به هر حال امیرالمومنین علیه السلام چنین پیشگویی می كند كه: زمانی بعد از من خواهد آمد كه در آن زمان چیزی مخفی تر از حق و چیزی مشهورتر از باطل نیست. در آن زمان دروغ و افترا بر خدا و پیامبرش از بیشترین اموری است كه جاهلان عالم نما و منافقان دنیاپرست برای رسیدن به اهداف خود به كار می گیرند.



هشدار علی علیه السلام به مردم



آنچه در این خطبه از اهمیت بیشتری برخوردار است و هشداری جدی برای مردم تلقی می شود این است كه وضعیت روحی و فرهنگ عموم مردم را در آینده تصویر و ترسیم می كند. آنچه تاكنون از آیات قرآن و سخنان حضرت علی علیه السلام در این نوشتار =-مورد بحث و گفتگو قرار گرفت هر چند خطاب به مردم است؛ لكن در بیشتر آنها روی سخن با خواص جامعه و كسانی بود كه در مقام تاثیرگذاری بر فرهنگ جامعه هستند. در این خطبه حضرتش به صراحت، وضعیت روحی و فرهنگ دینی مردم را در آینده پیشگویی می كنند و آنان را از مبتلا شدن به چنین فرهنگی یا غفلت در مقابل آن برحذر می دارند. حضرت بعد از تبیین روحیه حاكم بر بعضی از خواص جامعه، مبنی بر این كه آنها در جهت رسیدن به اغراض و اهداف دنیوی خود بیشترین افترا و دروغ را به خدا و پیامبر نسبت می دهند و قرآن و دین را به رای خود تفسیر می كنند و مردم را به گمراهی می كشانند، فرهنگ حاكم بر عموم مردم را چنین پیش بینی می كنند: مردم و اهل آن زمان نیز چنین اند كه، اگر قرآن و كتاب خدا درست و بحق تفسیر و تبیین شود، از بی ارزش ترین اشیا نزد آنان است و اگر طبق هواهای نفسانی تفسیر شود، از رایج ترین و پر رونق ترین اشیا در نظر ایشان است. در آن زمان ارزش های دینی و الهی در دید مردم از منكرترین اشیا و ارزش های ضد دینی از محبوب ترین امور محسوب می شود.

بر آگاهان پوشیده نیست كه دشمنان قرآن و قدرت های استكباری امروز در صددند تا چنین فرهنگی را بر جامعه ما حاكم كنند. آنان در توطئه تهاجم فرهنگی، با حمله به مقدسات دینی و تبلیغ ارزش های ضد دینی بر آنند تا به تدریج همان وضعیتی كه امیرالمومنین علیه السلام پیشگویی كرده و مردم را از مبتلا شدن به آن برحذر داشته است در جامعه ما حاكم كنند.

حضرت در ادامه چنین می فرمایند: در آن زمان، از آشنایان به كلام خدا جز بی اعتنایی و از حافظان قرآن، كه وظیفه آنان پاسداری از ارزش های دینی است، جز فراموشی و اهمال در انجام وظیفه، حركتی دیده نمی شود. در آن زمان قرآن و پیروان راستین آن و عالمان دین هر چند در میان مردمند اما در حقیقت جدای از آنانند و مردم نیز از آنها دورند؛ زیرا مردم آنها را منزوی كرده، از آنها پیروی نمی كنند. آنان هر چند با مردم زندگی می كنند، لكن دل های مردم با آنها نیست؛ چون راهی كه مردم در پیش می گیرند گمراهی است كه با راه قرآن كه هدایت است، جمع نمی شود.

در پایان حضرت می فرمایند:



فاجتمع القوم علی الفرقه و افترقوا عن الجماعه كانهم ائمه الكتاب و لیس الكتاب امامهم



مردم در آن زمان اجتماع می كنند بر افتراق و اختلاف. گویا توافق می كنند بر این كه با قرآن و مفسران واقعی آن نسازند و به تبعیت از جاهلان عالم نما در حالی كه گویا خود را رهبر قرآن می دانند و قرآن را طبق خواسته های نفسانی خود تفسیر و توجیه می كنند، از مسلمانان واقعی و عالمان دین و مفسران حقیقی قرآن جدا می شوند و از آنها فاصله می گیرند. به جای این كه در فكر و عمل، قرآن را امام و راهنما و رهبر خود قرار دهند از قرآن پیشی گرفته، از امامت و رهبری آن سرباز می زنند و قرآن و دین را به رای خویش تفسیر می كنند.

اكنون دشمنان دین و قرآن تمام تلاش خود را در جهت تهی كردن ملت مسلمان از هویت دینی خود بسیج كرده اند و در تلاشند تا با تضعیف عقاید دینی آنها، استقلال و آزادی و هویت آنان را سلب كنند. با توجه به اهمیت و حساسیت شرایط، بسیار شایسته است ملت مسلمان و به خصوص اندیشمندان دینی احساس خطر كنند و به هوش باشند و هرگز خود را از خطر دشمنان اسلام و قرآن در امان ندانند.

در این میان، چنان كه قبلا اشاره شد، نكته مهم این است كه دشمنان اسلام و كفر جهانی برای رسیدن به اهداف استكباری خود، در مقابله با فرهنگ دینی مردم و تهاجم فرهنگی، بر خلاف تهاجم نظامی، به طور آشكار دشمنی خود را با اسلام و امت اسلامی اظهار نمی كنند. در این تهاجم، آنان پیوسته از انسان هایی كه به حسب ظاهر مسلمانند و در جامعه اسلامی زندگی می كنند و از یك طرف داری موقعیت های اجتماعی و فرهنگی هستند و از طرف دیگر مطالعاتی هر چند بسیار ناقص در زمینه معارف دینی دارند، استفاده می كنند و اینان دانسته و یا ندانسته، آلت دست عوامل بیگانه شده، با تحریف معارف دینی، اسباب گمراهی مردم را فراهم می كنند. این انسان ها در آیات بسیاری از قرآن كریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام مورد مذمت و نكوهش، قرار گرفته اند و به مردم توصیه شده است كه از گوش فرا دادن به سخنان آنان برحذر باشند؛ زیرا موجب گمراهی و بازماندن از رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی می گردند.